ساسانیان
بعد از انقراض سلسله اشکانیان سلسله ساسانیان روی کار آمد.اردشیر پاپکان شخصی بودکه به دشمنی با اردوان پنچم برخاست و پایه های حکومت ساسانی را پایه ریزی کرد.سلسله ای که از سال 224 تا 651 میلادی (427 سال) بر ایران فرمانروایی کردند وآخرین سلسله و دودمان پیش از دوره اسلامی بودند.
نام سلسله ساسانیان از ساسان گرفته شده بود.پایتخت ایران در آن زمان تیسفون بود که در بغداد بود.بعد از رو کار آمدن ساسانیان ایران رفته رفته بزرگ می شد به طوری که به عزمت ایران در دوران هخامنشیان نزدیک شد.ساسانیان فرهنگ خالص ایرانی را دوباره برگرداندن و هر آنچه را که یونانی ها در ایران از لحاظ فرهنگی را جا گذاشته بودند از بین بردند.ساسانیان ایرانیان را مانند دوره هخامنشیان یکپارچه کرد و با تشکیل دولتی متمرکز وحدت را در کشور تامین کرد.ساسانیان از لحاظ مذهب و نظامی هم توانمند بودند و از مرزهای خود تا آخرین سال های برپایی حکومتشان محافظت کردند.اولین اشتباه ساسانیان که عوامل سقوط آنها را فراهم کرد زمانی بود که در دوره خسرو پرویز سپاه ایران طی 21 روز با اسلحه های سنگین در نبرد اورشلیم پیروز شد و با فرستاده شدن چلیپای ترسایان (صلیب اصلی مسیح) به ایران باعث خشم رومیان مسیحی شد و جنگ هایی صورت گرفت و ایرانیان در این چند جنگ شکست خوردند و عقب نشینی کردند. بعد از شکست خسرو پرویز در جنگ با روم او با بدرفتاری با اطرافیان سبب شکل گیری توطئه هایی بر علیه وی شد تا جاییکه با آنهمه جلال و شوکت روانه زندان گردید و چند روز بعد در زندان کشته شد.نوشته اند که شیرویه (قباد)نیز در مرگ پدرش دست داشته.بعد از خسرو پرویز قباد بر تخت نشست او در ابتدا کارهای خوبی انجام میداد و جایه خود را در قلب مردم باز میکرد اما همه اینها نیرنگی برای مستحکم کردن جایگاهش بود چون اندکی بعد از آن تمام برادران خود را کشت و مدتی بعد هم خود او در گذشت.در زمانی کوتاه چرخهای مرگبار از کینه توزی، جاه طلبی و خونخواهی آغاز شد که حکومت ساسانیان را روز به روز سست تر می کرد. بسیاری از بزرگان و ارتشیان کشته شده تا آنجا که در نبود مردان خاندان،پوراندخت دختر خسرو پرویز و پس از او،آزرمیدخت، خواهر پوراندخت را به شاهی برگزیدند.بعد از پوراندخت طی چهارسال دوازده نفر به تخت نشستند که یا بعد از چند روز یا از مقام بر کنار میشدند و یا کشته می شدند.اما سرانجام در سال 632 یزد گرد سوم که نسبت نزدیکی با خاندان نداشته بر تخت نشست.زمانی که او بر تخت نشست تمام عوامل انقراض سلسله ساسانیان پدیدار شده بود و یزد گرد سوم هم جوان بود و هم بی تجربه و کسی هم از خاندان شاهی به دلیل کشتار قباد وجود نداشت تا به او کمک کند.سرانجام عمرابن خطاب از ناتوانی مرزبانان ایرانی آگاهی یافت و رفته رفته به کشور نفوذ کرد. بازمانده سپاه ایران درنبرد پل پیروز شده، ولی دو نبرد سرنوشت سازِ قادسیه و جنگ نهاوند با پیروزی اعراب پایان یافتند و پس از سقوط نهاوند دیگر ایران نتوانست انسجام خود را دوباره بدست آورد و همه شهرهای ایران یکی پس از دیگری بدست عربهای تازی افتاد. پایتخت ایران، شهر تیسفون در 637 میلادی به دست اعراب افتاد، یزدگرد سوم با سرنوشتی نامعلوم گریخت و اثری از او نماند. با مرگ یزد گرد سوم در سال 651 میلادی، شاهنشاهی ساسانی پایان یافت.
ادامه مطلب